شهید گمنام

با عرض سلام خدمت تمام دوستان

چند روزی هست که وبلاگ ای جدید رو راه اندازی کردم ، از تمام دوستانی که با وبلاگ رهروان ولایت تبادل لینک کرده اند دعوت میکنم تا اگر تمایل دارند دنباله ی دوستی مون رو در وبلاگ شهید گمنام ادامه بدیم.منتظر دیدا شما در وبلاگ شهید گمنام هستم

یاعلی

شهید گمنام 

آیت‌الله سیداحمد خاتمی

فرصت‌سوزی سال گذشته را جبران كنیم

نام‌گذاری سال‌ها از سوی رهبر معظم انقلاب ابتكاری است كه صرفاً یك حركت تشریفاتی نیست، بلكه تعیین جهت‌گیری مورد نیاز سال است. رهبر معظم انقلاب به‌عنوان دیده‌بان هوشیار و دقیق نظام در آغاز هر سالی نیاز كشور را رصد می‌كنند و جهت‌گیری دستگاه‌های مختلف نظام را مشخص می‌نمایند. معنی این نام‌گذاری این است كه همه‌ی دستگاه‌های مرتبط  نظام، چه آن‌هایی كه در محدوده‌ی سه قوه می‌گنجند و چه آن‌ها كه در این محدوده نیستند، هر چه جدی‌تر به سوی این هدف مشخص شده حركت كنند.
امسال را رهبر معظم انقلاب به نام «سال همت مضاعف و كار مضاعف» نامیده‌اند. تجربه‌ی موفق 31 سال انقلاب نشان داده كه شعار «ما می‌توانیم» یك حقیقت است. تجسم این شعار در عرصه‌ی انرژی هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، سدسازی، فناوری هوا و فضا، پیشرفت‌های پزشكی و ده‌ها عنوان دیگر خود را نشان داده است. پس ما كه چنین تجارب موفقی داریم، چه دلیلی دارد كه برای فتح قله‌های بلندتر خیز برنداریم؟ به نظر می‌رسد كه نام‌گذاری امسال به نام همت مضاعف و كار مضاعف به دلیل توفیقات گذشته و ترسیم افق روشن آینده است؛ افق روشنی كه با دو عنصر همت مضاعف و كار مضاعف رقم می‌خورد. اگر همت مضاعف باشد، اما كار مضاعف نباشد، می‌شود بلندپروازی و اگر كار مضاعف باشد، ولی همت مضاعف نباشد، می‌شود در خود تنیدن و در جا زدن. پس این دو با هم، برای رشد كشور در همه‌ی زمینه‌ها ضروری است.
متأسفانه سال گذشته فتنه‌گران از تحقق شكوفایی بیشتر كشور جلوگیری كردند و تقریباً یك سال تمام كشور را در آتش فتنه‌گری و التهاب سوزاندند. درواقع آن‌ها از كشور فرصت‌سوزی كردند و این همت مضاعف و كار مضاعف می‌تواند جبران فرصت‌سوزی‌های سال گذشته هم باشد.
معتقدم این نام برای امسال یك عنوان عام بوده و باید در همه‌ی عرصه‌ها مورد توجه قرار گیرد. لكن آنچه در تفسیر این نام‌گذاری مورد تأكید است، همت و كار مضاعف برای رفع فقر از جامعه است. به نظر می‌رسد كه همت مضاعف و كار مضاعف در عرصه‌ی فقرزدایی با توجه به پهناوری كشور و زمین‌های حاصل‌خیز و استعدادهای موجود در كشور جلوه‌ی بیشتری دارد. ما باید تلاش كنیم كه شاهد میزان كمتری از فقر در جامعه باشیم، چراكه وجود فقر در شأن نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و نباید از پركردن این خلأ اغماض كرد. البته خوشبختانه در این زمینه بسیار كار شده، اما چون گودال‌های فقر در جامعه بسیار عمیق است، برای رفع آن‌ها نیاز مبرم داریم به همت مضاعف و كار مضاعف.
در مورد ارتباط نام سال‌ها با یكدیگر نیز باید تصریح كنیم كه «اصلاح الگوی مصرف» زیربنای رشد و توسعه‌ی كشور است و محدود به سال گذشته نیست. علاوه بر اینكه ایشان فرمودند: حركت به سوی اصلاح الگوی مصرف، كه این مقوله هم نیاز به همت مضاعف دارد تا بتوانیم اسراف و تبذیر را از سطح جامعه كم كنیم و این وظیفه‌ای همگانی است كه در این مسیر گام برداریم.
در حالی‌كه این نام‌گذاری‌ها نوعی رهبری فرهنگی و فرهنگ‌سازی است، برخی معتقدند كه این نام‌گذاری‌ها جنبه‌ی نمادین دارد، ولی تأكید می‌كنم كه این سخن نادرست است، چراكه نه‌تنها تحقق همت مضاعف و كار مضاعف نیازی به بودجه‌های كلان ندارد، بلكه متكی بر یك اراده و تصمیم راسخ است. در ضمن حركتی صرفاً نمادین نیست، بلكه كاملاً واقع‌بینانه و شدنی است. اینكه همه‌ی اقشار جامعه همت‌شان را بیشتر كنند و برای پیشرفت كشور گام بردارند، نیازی به بودجه ندارد. مثلاً كافی است كارمندان ما زودتر سركار حاضر شوند تا كار مردم را بهتر و آسان‌تر راه‌اندازی كنند یا طلبه‌ها و دانشجویان ما سعی كنند كه با همت مضاعف تعطیلات كمتری داشته باشند. مسلماً این موارد نیازی به بودجه ندارد. البته بخش‌هایی كه نیاز به هزینه دارد نیز اگر همان هزینه‌ی مصوب را ‌درست اجرا كنند، می‌شود همت و كار مضاعف.
گروهی نیز عقیده دارند كه حلقه‌ی مشاوران باید نام سال را به رهبر معظم انقلاب پیشنهاد دهند، باید اشاره كنیم كه به نظر می‌رسد این افراد نسبت به این موضوع ناآگاه هستند كه رهبر معظم انقلاب نه‌تنها در عرصه‌ی نام‌گذاری بلكه، در همه‌ی عرصه‌ها شدیداً معتقد به كار كارشناسی هستند و قطعاً این نام‌گذاری با یك كارشناسی دقیق صورت گرفته است. ایشان تابع سیره‌ی رسول‌الله هستند و اصل «شاورهم فی الامر» را به‌خوبی لحاظ می‌كنند.

ویژه نامه فرزندان هاشمی





مهدی هاشمی ؛ مسافر لندن - پاریس


 
زندگی

همه قراردادها و پرونده های نفتی و غیر نفتی مهدی هاشمی

انتخابات ریاست جمهوری 1384

انتخابات ریاست جمهوری 1388

دستگیری مهدی هاشمی؟

 
 


فائزه هاشمی ؛ بیرمنگام نشین ساختار شکن


 
 زندگی

 انتشار روزنامه زن و اظهارات ساختار شکنانه

 فعالیتهای سیاسی قبل از انتخابات 1388

 حضور در اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88

منبع:سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی

در پی دیدار نامزد ندا با پرز...

تل آویو، ایستگاه آخر "ندا"

در طی فتنه ها و آشوب های پس از انتخابات، قتل مشکوک و احساس برانگیز دخترکی به نام ندا، عواطف همه ایرانیان و بسیاری از مردم کشورهای غربی را به بازی گرفت. هر چند مدتی بعد، بررسی های تخصصی فیلم های موجود از صحنه کشته شدن او منجر به بروز سوالات بسیار جدی و ابهام در کشته شدن یا نقش بازی کردن وی در فیلم های مذکور گردید.
ندا آقاسلطان

اینک پس از گذشت ماه ها از این جریان و باز شدن مشت تبهکاران فتنه گر، این بار فردی که خود را از روز اول پخش خبر کشته شدن این خانم، نامزد وی معرفی کرده است(با سابقه نامزدی دو ماهه! یعنی آغاز تبلیغات غیر رسمی انتخاباتی جریان به اصطلاح اصلاحات)، ضمن سفر به سرزمین های اشغالی فلسطین و دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی و از همه مهمتر پرز، رئیس جمهور این رژیم، اعلام کرده است که در دیدار با آنها، خواستار عدم حمله به ایران، توسط صهیونیست ها شده است!

اینکه او چگونه چهره رسانه ای شده و چگونه سر از تل آویو در آورده است، اکنون محل بحث نیست. آنچه مهم است، خودکشی سیاسی این شخص در ایران است.

این فرد به خوبی میداند که حتی شقی ترین آدم ها در دنیای امروز، جنایت های رژیم صهیونیستی در فلسطین را محکوم کرده و آنها را بابت دزدی بدن فلسطینی ها و زلزله زدگان هائیتی، سنگدل و بی رحم می داند. به هیمن دلیل ایرانیان نیز به شدت از رژیم صهیونیستی متنفر بوده و هر آنچه به آنها مربوط می شود را منزجر کننده میداند.

ظاهراً جناب ماکان (نامزد ندا) با علم به این موضوع اقدام به سفر به تل آویو کرده است اما به واقع چرا؟ دلیل این امر کاملا مشخص است.
هر مزدوری یک تاریخ مصرف دارد (شیخ خزعل و رضا خان پهلوی) و تاریخ مصرف مزدوران جبهه فتنه سبز هم در حال حاضر به پایان رسیده و اربابان صهیونیست آنها با آگاهی از نابودی وجهه آنها در میان مردم ایران، به صورت علنی با آنان دیدار می کنند که چهره غاصب و جنایتکار خود را در زیر مظلومیت دروغین (یا دست کم مشکوک) ندا پنهان کنند. نکته اینجاست که ظاهراً آنها در مرحله نخست از موج همدردی با این مقتول مشکوک در ایران، به اهداف خود برسند و در این مرحله از این موج مظلوم نمائی در رسانه های جهانی به نفع خود استفاده می کنند.

پیام دیدار نامزد ندا با شیمون پرز برای جهانیان این است:
ببینید که ما چقدر بشر دوستیم و حامیان کودکان مقتول غزه در ایران، چقدر سنگدل هستند! پس ما حق داشتیم فلسطینی ها را آواره کرده و بکشیم.
اما این دیدار برای فتنه گران نیز یک پیام داشت:
سرکار خانم آقا سلطان! تل آویو، ایستگاه آخر  پروژه ندا بود.

همه شهدای زنده مسعود رجوی و موسوی

همه شهدای زنده مسعود رجوی و موسوی

شبکه ایران: از جمله موضوعاتی که در ایام فتنه پس از انتخابات سال گذشته در کشورمان مطرح و به سوژه اصلی بسیاری از رسانه های معاند انقلاب اسلامی تبدیل شده بود، ادعای کشته شدن تعداد زیادی از حامیان آقای موسوی در جریان اغتشاشات خیابانی بود.

این پروژه که تحت عنوان "72 شهید" و با بهره گیری از عددی مقدس کلید خورده بود، پس از مدتی روشن شد که تنها هدف آن"تحریک احساسات و عواطف مردم" و توجیه آشوبهای خیابانی است.

هر چند طی آشوب هایمختلفتعدادی از مردم و همچنین بسیجیان در نتیجه تحریکات دو میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حامیان افراطی شان به شهادت رسیده بودند، اما سواستفاده سران فتنه از برخی کشته شدگان و حتی حضور در مراسم ختم کسانی که پس از مدتی معلوم شد زنده اند، موجب زیر سوال رفتن ادعای آنان شد و نه تنها نتیجه مورد نظر فرقه سبز کسب نشد که حتی ریزش شدیدی گریبان آن را گرفت.

* برگی دیگر از دفتر تشابهات منافقین اول انقلاب با فتنه گران اخیر

هرچند از این دست کشته های دروغیندیگری هم مطرح گردید اما نکته ای که شاید کمتر به آن پرداخته شد موضوع تشابه این تاکتیک سران فتنه با منافقین اول انقلاب است.

عدم صداقت در شعار و عمل، حمایت صریح بیگانگان، ایستادگی در برابر رای مردم و قانون و روی آوردن به اغتشاش و اردوکشی های خیابانی، از جمله تشابهات منافقین اول انقلاب با سران ففتنه عنوان شده است که پروژه شهیدسازی را نیز باید به آن افزود.

در همین راستا مرور خاطرات کسانی که در اوایل انقلاب با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشتند، تشابه مذکور را روشن تر خواهد ساخت:

طاهره باقرزاده از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین خلق در کتاب خاطراتش تحت عنوان "قدرت و دیگر هیچ" می نویسد: "...در سال 60 برای آشنا شدن شرایط درون زندان و نحوه بازجویی ها گزارشات متعددی میخواندم. در یکی از این گزارشات سازمان نوشته بود که " پروین پرتوی در زیر شکنجه جان خود را از دست داده است". همچنین نامی از "فرشته مصلحی" در یکی از گزارشات سازمان بود که وی نیز کشته شده است.

پس از دستگیری فرشته و پروین را دیدم و از اینکه خبر ناقص و کذب بوده درون خودم به خاطر تاثیراتی که در نتیجه این گزارشات در من ایجاد شده بود رنج میبردم."

*تو هم یک شهید زنده دیگر!

این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در بخش دیگری از خاطراتش نوشته است: "وقتی دستگیر شده بودم چون در شرایط خاص و طی درگیری این امر صورت گرفته بود، لذا مدت 4ماه ممنوع الملافات بودم.از آنجا که خانواده ام از چگونگی درگیری و احوالم مطلع نبودند تصور کرده بودند که طی درگیری کشته شده ام. از طرفی چون اطلاعاتم محفوظ مانده بود این تصور به باور تبدیل شده بود و مرا در لیست کشته شدگان قرار داده بودند.

پس از اولین ملاقاتم موضوع را از مادرم شنیدم و بعد برای هم بندی هایم آن را نقل کردم. دوستی از میان بچه ها با شوخی و خنده گفت: تو هم یک شهید زنده دیگر! مثل پروین پرتوی و فرشته مصلحی و البته از این شهدا !! در میان کشته شدگان سازمان (منافقین) بسیار بودند!"

اماهرچند پروژه "شهید سازی" در سال گذشته توسط مشاورین آقای موسوی و به طور خاص از سویعلیرضا بهشتی پیگیری و رسانه ای شد.

*چند میگیری شهید بشی؟!

از جمله کسانی که در سال گذشته در راستای سیاست شهیدسازی مورد سواستفاده واقع شده بود، خانم ترانه موسوى بوده که رسانه هاى وابسته به ضد انقلاب و همچنین رسانه های وابسته به موسوی و کروبی سعى کردند با انتشار عکس وجعل خبر مرگ و تجاوز به او، جار و جنجال تبلیغاتى شدیدى به پا کنند. ترانه موسویزنی 40 ساله بود که چند سال است در کانادا زندگى کرده و حتیاز خبر کشته شدن خود به شدت متعجب شده بود!

در همان ایام صدا و سیمای جمهوری اسلامی گزارشى از دیدار با خانواده ترانه موسوى پخش کرد که نشان می داد ترانه موسوى که عکس او در سایت‌های ضدانقلاب آمده، نه ۱۹ یا ۲۰ ساله، که ۴۰ ساله و ساکن کانادا بوده و حداقل یک سال و نیم است که به ایران نیامده بود!

*حضور موسوی در ختم دختر زنده!

سعیده پورآقایی، دیگر سوژه رسانه های حامی آقای موسوی در جهت پروژه کشته سازی بود که سبزها مدعی شده بودند پس از دستگیری، شکنجه و هتک حرمت توسط بسیجیان، سوزانده شده و در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شده است!

از جمله نکات جالب توجه درباره این شهید زنده سبزها، حضور شخص میرحسین موسوی در مراسم ختم وی در 7 شهریور سال گذشته در مسجد قلهک بود که همگان را به تعجیب و میزان صحت ادعاهای آقای موسوی آگاه کرد.

اما چندی بعد که این دختر فراری به خانواده اش تحویل شد،در گفت و گو با رسانه ملی ماجرای فرار خود را و تلاش برخی برای سواستفاده از او را اینگونه روایت کرد: "روز 13 تیر از خانه بیرون رفتم. چون در قفل بود و مادرم ممانعت می‌کرد از تراس پریدم و پایم شکست، وقتی رفتم بیرون خیلی حالم بد بود و بدنم زخمی شده بود من را به بیمارستان بردند و از من پرستاری کردند. در این مدت یک بار یکی از افراد به من گفت که عکس من را به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده در سایت‌ها زده‌اند"!

گفتنی است در حالی که سعیده پورآقایی تنها فرزند خانواده خود بود برخی سایت های ضدانقلاب، او را خواهر یکی از اعضای فعال حقوق بشر ایران معرفی کرده و از کاربران خود خواسته بودند برای شادی روح او فاتحه بخوانند!

آنان حتی در ادعایی دروغین او را فرزند شهید معرفی کرده بودند.

انتقاد بسیج امیرکبیر از برخورد دوگانه با سخنگوی کارگزاران و طلبه سیرجانی

چرا رأفت قوه قضاییه تنها نصیب وابستگان قدرت و ثروت می‌شود؟

پس از آن که آزادي حسين مرعشي از زندان با عنوان مرخصي نوروزي تنها پس از گذشت يك روز از بازداشت وي براي افكار عمومي نمونه ی ديگري از برخوردهاي دوگانه دستگاه قضايي را به نمايش گذاشت، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در بیانیه ای ضمن مقایسه ی این رفتار با آن چه در ایام نوروز سال گذشته در قبال آزاد کردن طلبه ی سیرجانی اتفاق افتاد، به کوتاهی­های صورت گرفته از طرف قوه ی قضائیه در برخورد با سران فتنه و وابستگان به برخی مسئولین اعتراض کرد.

به گزارش رجانیوز متن کامل این بیانیه که در آن نسبت به آزادی آقازاده های لندن نشین نیز انتقاد شده، بدین شرح است:

باسمه تعالی

سال 88 سال باشکوهی در تاریخ انقلاب اسلامی بود. سالی که بسیاری از نکاتی که در پرده‌ی سیاسی‌بازی و ژست‌های دروغین سیاسیون پنهان مانده بود، آشکار شد. بسیاری از افرادی که خود را صاحبان انقلاب می‌دانستند نشان دادند که باید به گوشه ای رفته و خاطره‌های زمان انقلابی‌گری‌شان را بنگارند، که اگر همچنان اصرار به حضور بکنند، انقلاب را به مسلخ خواهند برد. در عوض ملت نشان داد که همچنان با چه شور و نشاط و بصیرت بی نظیری در وسط میدان دفاع از ارزش ها و آرمان های انقلاب حضور دارد و به هیچ کس اجازه‌ی به انحراف کشیدن اهداف انقلاب را نمی دهد.

حماسه ی بزرگ 9 دی و فتح الفتوح 22 بهمن ملت سرافراز ایران پاسخی قاطع و کوبنده بود نسبت به 8 ماه فتنه گری دشمنان خارجی و دنباله روهای ذلیل داخلی‌شان. شکوه و عظمت خروش مردم در اعلام پیروی از رهبر عزیز انقلاب اسلامی و آرمان‌های جاودان امام خمینی(ره)، پیام‌هایی روشن و صریح برای دوستان ساده‌لوح و خام‌اندیشی که همواره اسلام از غفلت‌ها و خیانت های شان ضربه خورده است و همچنین برخی مسئولین و منسوبین به نظام، در برداشته است.

مسئولینی که شاید به دلیل روزمرگی، شاید به دلیل فضاسازی اطرافیان نادان یا خائن، شاید به دلیل حب دنیا و شایدهای دیگر، از اعتماد به آرمان‌های انقلاب ناامید و از استقامت در راه آن خسته شده‌اند.

پیام ملت، مبارزه‌ی بی‌امان، جدی، قاطع و سریع با فساد و تبعیض است. پیام ملت، تلاش هر چه بیشتر برای برقراری عدالت در همه‌ی ساحت‌های کشور و جهان است. پیام ملت، برخورد قاطع با خوی اشرافیت و استکباری در هر شکل آن است. چه در دولت آمریکا نمایان شود و چه در برخی وابستگان و مسئولین منتسب به نظام! سؤال اساسی در ذهن مردم این است که مسئولین قوه‌ی قضاییه تا چه زمانی می‌خواهند سستی کنند و از انجام وظایف خود سر باز زنند؟ سال ها است که به انجام دادن کارهای بزرگ و انقلابی به وسیله این قوه عریض و طویل امیدواریم؛ سال‌ها است که منتظر برخورد های قاطعانه با دانه درشت ها هستیم؛ سالها است که برخورد و محاکمه وابستگان به جریان‌های سیاسی و اقتصادی را تنها در شعار ها و الفاظ می‌بینیم. ملت انتظار زیادی ندارد؛ تنها می‌خواهد به قانون عمل شود. سوال جدی این است که آقایان اگر صدای صریح امروز ملت -در این راهپیمایی های بی نظیر- را نشنیده باشند، دیگر با چه صدایی برخواهند خواست؟

آیا مسئولین محترم قوه‌ی قضائیه بر این باور نیستند که امنیت پایدار و اقتدار نظام مقدس اسلامی جز در سایه اجرای بی کم و کاست قانون بدست نمی آید و این موضوع هیچ استثنائی ندارد؟ سؤال ما از مسئولین محترم قوه‌ی قضائیه این است که اگر قرار بر این باشد که هرگاه عده‌ای قدرت طلب برای کسب قدرت و جاه دنیا، آتش فتنه‌ای به پا کنند و هزینه های زیادی را به ملت مسلمان و نظام اسلامی تحمیل نمایند، در برابر اعمال خود متحمل هیچ هزینه ای نشوند و در هیچ محکمه ای هم پاسخگوی اعمال خود نباشند، آیا هیچ گاه می‌توان انتظار امنیتی پایدار را داشت؟ آیا اگر درسالیان گذشته با خطا و خیانت برخی مسئولین و فرزندان شان مماشات نشده بود، امروز شاهد این فتنه‌های پیچیده بودیم؟ اگر دیروز برای جرم های کوچک ترشان محاکمه می‌شدند، آیا امروز کارشان به محاربه با نظام اسلامی می رسید؟

برخورد با عوامل دون اگر چه کار خوبی است ولی هرگز جای برخورد با عوامل اصلی را نمی‌گیرد. مگر آنها که آزادانه در خیابان‌ها می‌گردند و در لندن و سوییس اوقات می‌گذرانند خون شان رنگین تر از آن فریب‌خوردگان و عوامل رده پایین آشوب ها است؟ چرا دلرحمی و رأفت قوه قضاییه تنها نصیب وابستگان قدرت و ثروت می‌شود؟

فاجعه‌ای که قوه قضاییه در این اهمال و خیانت‌ها می‌آفریند بسیار پر دامنه و مملو از مثال‌های موید است. نمونه اخیر آن آزادی آقای مرعشی با توجیه مرخصی نوروزی است. چرا این مرخصی فقط نصیب کسانی می‌شود که از رانت و رابطه با برخی جریان های سیاسی-اقتصادی برخوردارند؟ چه طور است که کل زندانیان دیگر را از این عیدی بهره‌مند نمی‌کنید؟ چون خیانت‌ها و جرم های آنان خیلی کوچکتر است، نباید به مرخصی بروند؟ ملت ایران هیچ گاه این برخوردهای دوگانه را فراموش نخواهد کرد.

مردم فراموش نخواهند کرد که سال گذشته طلبه‌ی سیرجانی «علیرضا جهان‌شاهی» پس از تحمل ۸ ماه حبس و انفرادی به دلیل مبارزه با زمین‌خواری در سیرجان(!)، روزهای پایانی سال را در زندان به سر می‌برد!! در حالی که جرم او فقط پیاده‌روی از سیرجان به سمت تهران برای رساندن صدای مردم محروم سیرجان به مسئولین بود؛ و البته قوه قضاییه به جای برخورد با زمین‌خواران ترجیح داد تا این طلبه‌ی انقلابی را بازداشت کند. با کتمان فرمان رهبری و کارشکنی های مسئولین دادگاه ویژه، ایشان تا روزهای پایانی سال در زندان نگه داشته شد تا جایی که رهبر انقلاب دستور دیگری مبنی بر آزادی وی دادند. عده ای در قوه قضاییه همچنان قصد داشتند طلبه سیرجانی را تا بعد از تعطیلات نوروز در زندان نگه دارند. هرچند با پیگیری های انجام شده، بالاخره ایشان آزاد شد. در آن روزها، حرفی از رأفت و ترحم قوه قضاییه و مرخضی نوروزی در رابطه با شخصی که به ناحق دستگیر شده بود، در میان نبود!

حال سوال اساسی اینجاست: چه می‌شود که حضرات نسبت به برخی وابستگان جریان‌های سیاسی که اتفاقا تلاش‌های جدی برای انحراف و حتی براندازی نظام داشته اند و بخش زیادی از فسادهای اقتصادی از پیوند همین جریانات سیاسی با عناصر فاسد اقتصادی-اجتماعی شکل گرفته است، دلرحم می‌شوند و خواهان آزادی آنها می‌گردند، ولی نسبت به دیگرانی که اتفاقا به جرم پیگیری آرمان‌های انقلاب اسلامی و اهداف عدالت‌خواهانه مورد بازداشت قرار می‌گیرند چنین برخوردهای مهربانانه‌ای نمی‌شود؟ تبعیض در رافت اسلامی آن هم نه به نفع آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر که به نفع آقازاده ها و منسوبین به برخی آقایان با چه توجیه شرعی، عقلی یا قانونی صورت می پذیرد؟

تا چه زمانی باید شاهد قربانی شدن فرزندان انقلاب، مبارزان و مخالفان فساد و تبعیض باشیم؟ فریاد عدالتخواهی و برخورد قاطع و قانونی با دشمنان اسلام، انقلاب و آرمان های آن را بشنویم و خشم مردم از سران فتنه را حس کنیم، اما مشتی برانداز و کبوتران حریم ثروت و قدرت و خاندان های خاص رها باشند و زمزمه های دهشتناک مبنی بر تقدم وحدت ظالم و مظلوم بر عدالت از دستگاه قضا شنیده شود؟

«أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَیمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ * قَاتِلُوهُمْ یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیدِیكُمْ وَیخْزِهِمْ وَینْصُرْكُمْ عَلَیهِمْ وَیشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ» (آیات 13 و 14 سوره ی مبارکه ی توبه)

آیا با گروهی که پیمان های خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی‌کنید؟! در حالی که آن ها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آن ها می‌ترسید؟! با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید! * با آن ها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات می‌کند؛ و آنان را رسوا می‌سازد؛ و سینه ی گروهی از مؤمنان را شفا می‌بخشد (و بر قلب آنها مرهم می‌نهد).

بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر

ﻣﺘﻦ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ ﺣﺎج ﺣﺴﻴﻦ ﻳﻜﺘﺎ در جمع دانشجویان بسیجی+ فایل صوتی

"آقا" آماده باش داده اند، آرایش جنگی بگیرید رفقا!

حاج حسین یکتا

وقتی پای حرف های حاج حسین می نشینی انگار یک سطل آب یخ رویت ریخته اند؛ او از روزهای نبرد می گوید؛ از فکه، طلائیه، شلمچه و از امروز و نبرد امروز. از مسیر دیروز می گذرد تا امروز را به تو بفماند. در جنگ کسی استراحت نمی کرد و تو استراحت کردی. وقتی نهیبش را با وجودت حس می کنی تازه حجاب روزمرگی هایت کنار می رود.

حرف های حاج حسین مقدمه نمی خواهد. حرفهایش شاید بیشتر به درد افسران جنگ نرم بخورد. جنگی که اکنون کمی مختصاتش تفاوت پیدا کرده؛ اما همچنان به قوت خود باقی است. نبرد از آغاز بوده و تا هست، خواهد بود. تنها این مختصات است که تغییر می کند و افسران جنگ بیش از هر چیز باید مختصات جدید جنگ را در هر برهه بشناسند تا بتوانند میدان دار نبرد باشند. نباید معرکه را رها کنند بلکه باید دنبال مختصات جدید بگردند. آنچه در پی می آید، گزیده ای ازسخنان حاج حسین یکتاست که در تاریخ 3/12/88 در یک جلسه ﺑﺴﻴﺞ دانشجویی ایراد شده است:(دانلود فایل صوتی)

ادامه نوشته

درباره انتخاب راهبردی اسامی سال‌ها

بسم الله

همت مضاعف ، کار مضاعف

همت مضاعف ، کار مضاعف

چند سالی است كه رهبر انقلاب در آستانه سال نو شمسی و بر اساس دغدغه‌های موجود در نظام اسلامی و يا نيازهای فرهنگی، سياسی و اقتصادی جامعه نامی را برای سال جديد برميگزينند و در زمانی كه دل‌ها بيشتر از هر زمانی متوجه است(هنگامه تحويل سال) از يكايك مردم ومسئولين می‌خواهند به اين نام‌گذاری و عمل به محتوای آن پايبند باشند. در باب اين منش و سنت حسنه و بديع ذكر چند نكته حائز اهمييت است كه در ادامه به آن اشاره خواهيم كرد:

ادامه نوشته